شازده کوچولوشازده کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

شازده کوچولو

بیماری... لطفا از خونمون برو !

هفته پیش پسرک یه روز صبح مشغول بازی بود یهو زد زیر گریه شدید ! نگران شدم بغلش  کردم دیدم اوه چه تب داره ! فورا بهش استامینوفن دادم و بردمش آب بازی و بعدم خوابید ، عصر بردمیش دکتر ، چک کرد و گفت گوش چپش ملتهب و قرمزه ، دارو داد ، آموکسی کلاو و دیفن هیدرامین کامپاند ، دارو ها رو بهش دادیم یه روز بعد اسهال گرفت شدید و پشتش هم حسابی ناجور ملتهب و سوخته شد! هر از گاهی م بالا میورد ! خوردیم به تعطیلیه روز پدر و مجبور شدیم صبر کنیم تا بعد از تعطیلی ، تو این مدت هم هرچییی بهش پماد و روغن و کرم ها ی پیشنهادی رو زدیم افاقه نکرد که نکرد! فرداش بردیم دکتر و گفت بخاطر آنتی بیوتیکشه و بهش نساخته ، اینبار سیفیکسیم داد و برای قارچ شدیدشم پماد کلوتریماز...
30 ارديبهشت 1393

رادمهر شیرینم

-صبحا بیدار که میشی سر میکشی ببینی بابایی سر جاش خوابیده یا نه ؟ اگه نباشه فورا سرازیر میشی ازتخت میری تو خونه دنبال بابا ... صداش میکنی بابا..باباااا...! با یه لحن بامزه ای که انگار داری میگی کجایی بابا بیا بیرون! آخرشم که بابایی پیدا نمیشه !  چند دقیقه بعد میبینم با یه کلاه یا تی شرت بابایی (که طبق معمول روی صندلی بوده نه روی گیره!) بدو میای سراغم و میگی بابا! یعنی بکن تنم ! الهی فدات شم ! میخوای لباس بابا رو بپوشی که بابایی رو کنار خودت حس کنی؟ چقد تو مهربونی آخه؟ -یه وقتا دارم کارامو میکنم مثلا سیب زمینی خورد میکنم یا چیزای اینجوری ، میام میشینم کنارت تو هال که با خیال راحت بازی تو کنی و نیای تو آشپزخونه ، یهو وسط بازی یا...
30 ارديبهشت 1393
1